در سايه قهر ميراث فرهنگي خراسان رضوي با جغتاي سارقان اشياء باستاني در جغتاي با بلدوزر!!!!!!! بدنبال الماس ميگردند !!
جالب است ما تاكنون داستانهاي فراواني از قهر انسانها با همديگر شنيده بوديم اما قهر كردن يك اداره كل با شهرستاني را نه شنيده بوديم نه ديده بوديم تا اينكه چند سال قبل متوليان امام زاده جغتاي تصميم به باسازي بناي نچندان قديمي اين بقعه كردند(متعلق به 130 سال قبل كه البته گنبد آن 50سال قبل مجددا بازسازي شده بود) كه ظاهرا آقايان ميراث فرهنگي خراسان اصرار كرده بودند كه حتما بايد گنبد خشتي بنا حفظ گردد ولي از آنجاييكه اندروني اين گنبد كوچك بود بنا بدستور ........ گنبد خشتي تخريب گشت تا بهانه بدست برادران هميشه در خواب ! ميراث فرهنگي خراسان دهد كه اگر تا چند سال قبل نبود بودجه و اداره در جغتاي را مانع رسيدگي به ميراث اين ديار داشتند اينبار اين حركت را دستاويز قرار داده و جغتاي را بكلي به بوته فراموشي سپردند البته جاي بسي خوشحالي بود كه اداره نيم بندشان را منحل نكردند تا عده اي بيكار تحويل جامعه شود!وفي الحال برادران شاغل در اين نيمبنداره! الحق بوظيفه خود كه نصب پارچه نوشته برسردر ساختمان عاريتي در ايام الهفته مشغول ميباشند!) تا غارتگران ميراث فرهنگي با خيالي را حت و با گستاخي تمام با بلدوزر!!! به تخريب و اكتشاف گنج در5 كيلومتري جغتاي بپردازند (كه اگر تقدير ياريمان كند و بدانجا سفر كنيم انشاءالله بزودي گزارش مصور اين غارت را تقديم حضورتان خواهيم كرد).در عرض اين چند سالي كه ميراث با ما قهر كرده سارقان با خيال راحت زير آسيابهاي آبي را خالي ميكنند تا بوهم خويش از سنگ آسياب الماس استخراج نمايند!@ و از زير مسجد جامع قارزي گنجي را كه اژدها بر رويش خوابيده به موز لور پاريس برسانند! و ..........
القصه امروز عصر كه دلمان هواي اكسيژن كرده بود ره مزار شهداي گمنام را در پيش گرفتيم تا رسيديم به محلي كه شهردار خدوم ما در حال ساخت مجموعه گردشگري ستارگان سبز جغتاي ميباشد .در اولين پيچ تلي از سنگهاي سياه نظرما را ربود ماهم از آنجايي كه حس ششمان بياري حس هفتممان كه بقول عوام همان فضولي باشد در هم آميخه بود از ركاب به زمين جهيده و همچون كارشناسان زبده ميراث به كندوكاو پرداختيم تا كشف كرديم كه ما در برابر يك داشخانه قديمي قرار گرفته ايم كه اجل محتوم يا معلق صاحب آن را رخصت نداده بود تا كار سنگ سوزي را به پايان برساند لذا همانند انساني كه لقمه در گلويش گير كرده باشد تمام سنگها داخل داشخانه موجود بود كه نصفي از آنها توسط بيل مكانيكي بيرون آورده شده بود .با اندكي تدبر وتعمق در داستان بنده به اين نتيجه رسيدم كه چون اين محوطه بنابه اقوال به دوران قبل از اسلام تعلق دارد اين اين اثر نيز بايد متعلق به عصر قبل از اسلام باشد لااقل رسوبات انباشته شده بر روي اين بنا چنين ظني را تقويت مينمود .از آنجايي كه تصميم داشتم عكس ها را در جهان برقي ! نشر دهم زنگي به آقاي شهردار زدم تا ببينم كه اقدامي براي تعيين قدمت بنا شده كه انگار بجناب دكتر نيشتر سينوي زده باشم سخت از ميراث نشينان مشهد گله مند بود كه ما از سال گذشته چندين بار مكاتبه كرده ايك كه ايهاالميراث ما حاضريم تمام هزينه هاي كارشناسي شما را پرداخت كنيم لطف كنيد چند كارشناس {حتي صفر كيلومتر و بي تجربه} براي ما بفرستيد تا بعد از گمانه زني و طي روال قانوني ما برج و باروها را بازسازي كنيم ولي حضرات زحمت يك عليك سلام تلفني را هم نداده اند!.
حال با اين اوضاع بنده به آقاي شهر دار پيشنهاد ميدهم در جرايد كثيرالانتشار فرنگ نيم خط رپرتاژ اگهي بدهيد كارشناسان فرنگي سه صوت! با هزينه خويش قبول زحمت كرده و از جزيره استعمار پيشه گرفته تا آلمان و ايتاليا راهي جغتاي شده و قال قضيه را خواهند كند بدون آنكه قراني خرج كنيد شايد حتي خودشان براي رضاي شيطان ! هم كه شده زحمت بازسازي آن را بعهده خواهند گرفت همانطور كه زحمت بازسازي خرابه هاي ارگ بم را كشيده اند يا اينكه برويد از ارگ بم خشتي بسوغات اندر باب تبرك و تيمن به ارگ قديم جغتاي منتقل كنيد شايد فرجي حاصل شود بدون اينكه زير بار منت ميراث هميشه در خواب خراسان رضوي برويد!
در پايان عاجزانه از دزدان ميراث فرهنگي استدعا دارم وقتي ميراث ما را به موزه هاي خارجي ميفروشند محل كشف آن را نيز اعلام تا اگر نوادگان ما گذرشان به موزه هاي فرنگي افتاد فقط نام ايران را بعنوان محل كشف نبيند بلكه جغتاي را ببيند تا اندكي تالم خاطر يابند!
@-(اين ماجراي استخراج الماس را از بنده خدايي موقعي كه كنار تازه ترين اثر باستاني كشف شده بودم مشغول عكاسي بودم شنيدم كه ميگفت دزدان عتيقه بدنبال سنگ آسابها هستند تا از آنها الماس استخراج كنند! .اين بود كه راز سرقت سنگ آساب چند تني ! كنار دوازه غربي قلعه قديمي در بيست سال قبل و ساير آسيابها برمن منكشف گرديد كه بسيار متاسف شدم براي خودم! كه درتوهماتم در آفريقاي جنوبي بدنبال كشف الماس بود ! لذا زين پس بايد در هر مساله اي به كوزه و دور جهان بيشتر غور نمايم شايد چاه نفت در زير خانه مان باشد ومن در اهواز بدنبال چاه نفت باشم!
نظرات شما عزیزان:
|